نکات و خطرات کلرپیریفوس (Chlorpyrifos) در آب آشامیدنی
۱. نکات و خطرات کلرپیریفوس (Chlorpyrifos) در آب آشامیدنی
- ویژگیهای شیمیایی و منشاء - کلرپیریفوس یک ارگانوفسفرهی بندباز با فرمول C₉H₁₁Cl₃NO₃PS؛ محلولیت اندک در آب (~1.4 mg/L) و تمایل به چسبیدن به ذرات معلق و رسوبات. 
- منبع: شستشوی مزارع و بستر خاک پس از سمپاشی در کشاورزی (ذرت، برنج، سبزیجات) و گاهی کاربرد در کنترل آفات شهری. 
 
- اثرات زیستپزشکی - مهار استیلکولینستراز → تجمع استیلکولین → پرتحریکی عصبی، علائم حاد شامل تهوع، سرگیجه، لرزش، تعریق، برادیکاردی و در موارد شدید تشنج و فلج تنفسی. 
- اثرات مزمن: اختلالات رشد عصبی–رفتاری در کودکان بر اثر مواجههی پیش از تولد یا دوران شیرخوارگی؛ اختلال ایمنی و مشکلات تکاملی. 
- سرطانزایی و ژنوتوکسیسیته: در گروه 2B IARC (احتمالاً سرطانزا برای انسان) طبقهبندی شده است. 
 
- استانداردها و حد مجاز - WHO: 0.03 µg/L 
- EPA آمریکا: 0.03 µg/L (MCLG) و 0.03 µg/L (MCL) برای آب آشامیدنی 
 
۲. شیوههای تصفیه و حذف کلرپیریفوس
- جذب سطحی (Adsorption) - کربن فعال گرانول (GAC): حذف 70–95 ٪ بسته به زمان تماس و دما. 
- بیوچار (Biochar): پس از اصلاح سطح با اکسیژندار کردن، ظرفیت جذب قابلمقایسه با GAC. 
 
- اسمز معکوس (RO) و نانوفیلتراسیون (NF) - RO: حذف > ۹۰ ٪ کلرپیریفوس. 
- NF: حذف ~ ۶۰–۸۰ ٪ بسته به ممبران و فشار عملکرد. 
 
- اکسیداسیون پیشرفته (AOPs) - UV/H₂O₂ یا O₃/H₂O₂: تخریب پریمری کلرپیریفوس به متابولیتهای کمتر سمی و در نهایت CO₂ و H₂O. 
- فنتون (Fe²⁺/H₂O₂): اکسیداسیون رادیکالی با راندمان تخریب ۸۰–۹۰ ٪ در شرایط بهینه. 
 
- بیورمدیشن (Bioremediation) - باکتریهای جنس Pseudomonas و قارچهای کالچر سفید (Phanerochaete chrysosporium) توانایی تخریب کلرپیریفوس و تبدیل به TCP (3,5,6‑trichloro‑2‑pyridinol) دارند. 
- نیاز به تنظیم pH (~6.5–7.5) و تأمین منبع کربن ثانویه (مثلاً گلوکز). 
 
- رسوبدهی شیمیایی (Chemical Precipitation) - کاربرد محدود؛ ترکیب با Co‑precipitation روی ذرات آهن/آلومینیوم که کلرپیریفوس روی فلوکها جذب میشود. 
 
۳. روشهای اندازهگیری آزمایشگاهی
- GC–MS (EPA Method 507 یا 525.2) - استخراج جامد–مایع (SPE یا LLE) با حلال اتیل استات یا هگزان، سپس GC–MS با یونش الکترون. 
- حد تشخیص: ~ 0.01 µg/L. 
 
- LC–MS/MS - بدون نیاز به مشتقسازی؛ تفکیک همزمان کلرپیریفوس و متابولیت اصلی TCP. 
- حد تشخیص: ~ 0.005 µg/L. 
 
- ELISA Kits - کیتهای آنزیمی جهت غربالگری اولیه؛ حد تشخیص ~ 0.05 µg/L. 
- مناسب برای تحلیل سریع معرفیشده به میدان؛ تأیید با GC–MS الزامی است. 
 
- Bioassays (AChE Inhibition Test) - تست فعالیت استیلکولینستراز از عصارهی نمونه آب برای سنجش مجموع ترکیبات ارگانوفسفره. 
- نیمهکمی و سریع، ولی نیازمند استانداردسازی دقیق. 
 
۴. روشهای سنتی حسی و چشمی
- بو و طعم: - کلرپیریفوس در غلظتهای µg/L بیبو و بیطعم است. در غلظتهای ppm بالا ممکن است بوی شیرینی ضعیف یا روغنی حس شود، اما غیرقابلاتکا. 
 
- رنگ و کدورت: - آب آلوده به کلرپیریفوس شفاف و بیرنگ است؛ هیچ تغییر ظاهری نشان نمیدهد. 
 
- آزمون رسوبدهی با ترکیبات آهنی: - افزودن FeCl₃ و تنظیم pH تا 7 → تشکیل فلوکهایی که مقداری از ترکیب جذب میکنند و تیرگی جزئی در آنها قابل مشاهده است (نیمهکمی). 
 
۵. سایر روشهای ساده و پیشرفته
- نوارهای تست میدانی (Test Strips) - نوارهای آغشته به آنتیبادی اختصاصی کلرپیریفوس؛ تغییر رنگ در محدوده 0.1–1 µg/L. 
 
- µPADs (Microfluidic Paper‑Based Devices) - کانالهای کاغذی با مناطق واکنش ELISA متمرکز؛ خوانش با موبایل. 
 
- سنسورهای الکتروشیمیایی پرتابل - الکترودهای پوششدار با MIP (Molecularly Imprinted Polymers) برای کلرپیریفوس؛ پاسخ پتانسیل یا جریان. 
 
- Passive Samplers (POCIS) - رزین آنیونی برای جذب کند و پیوسته کلرپیریفوس در دورههای ۷–۱۴ روز. 
 
۶. علائم و نشانههای محیطی حضور کلرپیریفوس
- تجمع در رسوبات - کلرپیریفوس و TCP در لایههای گلآلود خاک و تهنشینی کنار کانالهای آبیاری یا مخازن ذخیره آب تجمع مییابند. 
 
- اثر بر آبزیان - سمیت حاد برای Daphnia magna در غلظتهای > ۵ µg/L (LC₅₀ ~ 8–12 µg/L). 
- اختلال در رفتار و زادآوری ماهیان کوچک (سفیدک یا ماهی قرمز) در غلظتهای چند µg/L. 
 
- شاخصهای زیستی (Bioindicators) - افزایش فعالیت استیلکولینستراز در بافت کبد ماهیها. 
- کاهش تنوع جمعیت حشرات آبزی (مثل Hydrophilidae) در رودخانههای آلوده. 
 
جمعبندی مهندسی:
کلرپیریفوس بهدلیل سمیت عصبی و زیستتجمع، نیازمند پایش منظم با روشهای دقیق LC–MS/MS یا GC–MS و استفاده از سامانههای چندمرحلهای «Adsorption (GAC/Biochar) + AOP + Bioremediation + RO» برای حذف مؤثر است. در شرایط میدانی میتوان از ELISA kits یا µPADs برای غربالگری اولیه بهره برد و نمونههای مشکوک را جهت تأیید دقیق به آزمایشگاه ارسال نمود.




