سعی بر آن است که مطالب مرجع تخصصی آب و فاضلاب شامل مسایل ، مقالات و اخبار عمران آب و فاضلاب,آب و فاضلاب و به صورت تخصصی فرآیند های تصفیه آب و فاضلاب،مهندسی آب و فاضلاب و صنعت آب و فاضلاب باشد.
دانشنامه آنلاین آب و فاضلاب
رشته های مرتبط:مهندسی عمران آب و فاضلاب،مهندسی تکنولوژی آب و فاضلاب،مهندسی آب و فاضلاب،محیط زیست،مهندسی بهداشت محیط،مهندسی آب،مهندسی شیمی و...
امیرحسین ستوده بیدختی
علل خوردگی در سیکل آب و بخار
۱۳۹۰/۰۳/۰۸
20:13
|
علل خوردگی در سیکل آب و بخار:
خوردگي عبارت است از انهدام و فساد يا تغيير و دگرگوني در خواص و مشخصاتمواد (عموما فلزات) به علت واكنش آنها با محيط اطراف.
در حقيقت خوردگي پديدهاي است كه به طور طبيعي انجام ميشود و در نهايت باتغييرات انرژي ماده مورد نظر، همراه است. نيروي محركه لازم براي انجام واكنشهايخوردگي، ناشي از انرژي شيميايي است.
مهمترين عواملي كه در واكنشهاي خوردگي دخالت مؤثر دارند عبارتند از درجهحرارت، فشار، سرعت، اختلاف پتانسيل، زمان، عمليات حرارتي، تنش، تشعشع، خواصفلزي، شرايط سطحي، ناخالصي محيطي و عواملي نظير اختلاف دميدگي (هوادهي) درسطوح مجاور با الكتروليتها و اختلاف غلظت و PH در نقاط مختلف از سطح فلزي كه در محيط خورنده قرار گرفته كه اين عوامل سبب ايجاد مناطق آندي و كاتدي ميشوند.همچنين اثرات بيولوژيكي ماكرو ارگانيزمها يا ميكرو ارگانيزمها در خوردگي و صدمات وخطرات آنها آشكار شده است. خوردگي موجب زيانهاي مستقيم و غيرمستقيم نظير تغييردر طراحي، كاهش بازده، آلودگي و اتلاف محصولات، توقف دستگاهها و واحدهاي عملياتيو هزينههاي بيشتر تعميرات و نگهداري ميشود.
مهمترين و معمولترين روشهاي كنترل خوردگي عبارتند از حفاظت كاتدي و آندي،مواد كندكننده، پوششها، انتخاب مواد و طراحي مناسب دستگاهها، كه با توجه به نياز ازروشهاي مناسب استفاده ميشود.
در نيروگاههاي بخاري، آب تغذيه، قبل از ورود به ديگ بخار بايد گرم شود. استفاده ازسوخت يا بخاري كه به قيمت بالا تهيه شده است براي گرم كردن آب تغذيه، مقرون به صرفه نيست، زيرا در توربين از اين بخار كار مفيدتري ميتوان گرفت. لذا پس از انجام كار مفيد بخار در توربين، مقداري بخار از طبقات مياني توربين گرفته شده وبراي گرم كردن آب سيكل استفاده ميشود. تغيير اندكي در بازده نيروگاه به ويژه نيروگاه فسيلي ميتواند اختلاف قابل توجهي در هزينههاي سالانه سوخت به وجود آورد.
پس از شروع بهرهبرداري از واحدهايبخار به تدريج مشكل گرفتگي كنترلوالوهاي هيترهاي فشارقوي، افزايش يافت وجزو برنامههاي تعميراتي منظم در آمد. كنترل والو وسيلهاي است كه براي كنترلفلوي سيال يا فشار آن بكار ميرود.
خوردگي عبارت است از انهدام و فساد يا تغيير و دگرگوني در خواص و مشخصاتمواد (عموما فلزات) به علت واكنش آنها با محيط اطراف.
در حقيقت خوردگي پديدهاي است كه به طور طبيعي انجام ميشود و در نهايت باتغييرات انرژي ماده مورد نظر، همراه است. نيروي محركه لازم براي انجام واكنشهايخوردگي، ناشي از انرژي شيميايي است.
مهمترين عواملي كه در واكنشهاي خوردگي دخالت مؤثر دارند عبارتند از درجهحرارت، فشار، سرعت، اختلاف پتانسيل، زمان، عمليات حرارتي، تنش، تشعشع، خواصفلزي، شرايط سطحي، ناخالصي محيطي و عواملي نظير اختلاف دميدگي (هوادهي) درسطوح مجاور با الكتروليتها و اختلاف غلظت و PH در نقاط مختلف از سطح فلزي كه در محيط خورنده قرار گرفته كه اين عوامل سبب ايجاد مناطق آندي و كاتدي ميشوند.همچنين اثرات بيولوژيكي ماكرو ارگانيزمها يا ميكرو ارگانيزمها در خوردگي و صدمات وخطرات آنها آشكار شده است. خوردگي موجب زيانهاي مستقيم و غيرمستقيم نظير تغييردر طراحي، كاهش بازده، آلودگي و اتلاف محصولات، توقف دستگاهها و واحدهاي عملياتيو هزينههاي بيشتر تعميرات و نگهداري ميشود.
مهمترين و معمولترين روشهاي كنترل خوردگي عبارتند از حفاظت كاتدي و آندي،مواد كندكننده، پوششها، انتخاب مواد و طراحي مناسب دستگاهها، كه با توجه به نياز ازروشهاي مناسب استفاده ميشود.
در نيروگاههاي بخاري، آب تغذيه، قبل از ورود به ديگ بخار بايد گرم شود. استفاده ازسوخت يا بخاري كه به قيمت بالا تهيه شده است براي گرم كردن آب تغذيه، مقرون به صرفه نيست، زيرا در توربين از اين بخار كار مفيدتري ميتوان گرفت. لذا پس از انجام كار مفيد بخار در توربين، مقداري بخار از طبقات مياني توربين گرفته شده وبراي گرم كردن آب سيكل استفاده ميشود. تغيير اندكي در بازده نيروگاه به ويژه نيروگاه فسيلي ميتواند اختلاف قابل توجهي در هزينههاي سالانه سوخت به وجود آورد.
پس از شروع بهرهبرداري از واحدهايبخار به تدريج مشكل گرفتگي كنترلوالوهاي هيترهاي فشارقوي، افزايش يافت وجزو برنامههاي تعميراتي منظم در آمد. كنترل والو وسيلهاي است كه براي كنترلفلوي سيال يا فشار آن بكار ميرود.
تعریف و كاربردهای صنعتی بیوسورفاكتانتها (فعالكننده های سطحی زیستی)
۱۳۹۰/۰۳/۰۵
13:3
|
تعریف و كاربردهای صنعتی بیوسورفاكتانتها (فعالكننده های سطحی زیستی)
قابلیت بیوتكنولوژی در حوزههای مختلف باعث شده است كه از میكروارگانیسمها برای تولید مواد فعالكنندة سطحی (surfactants) استفاده نمایند. در مطلب حاضر، به اهمیت و برخی از كاربردهای این دسته از محصولات زیستی كه اصطلاحاً "بیوسورفاكتانت" نامیده میشوند، اشاره شده است:
تعریف سورفاكتانتها
سورفاكتانتها دستهای از مولكولهای قطبی هستند كه دارای دو بخش هیدروفیل (آبدوست) و هیدروفوب (آبگریز) میباشند كه معمولاً در حد فاصل دو فاز با قطبیت متفاوت مانند روغن / آب یا هوا / آب واقع میشوند. این ویژگی، سورفاكتانتها را قادر به كاهش كشش سطحی و بین سطحی مایعات مینماید و سبب تشكیل میكروامولسیون میگردد؛ بطوریكه هیدروكربنهای نامحلول میتوانند در آن حل گردند. در ضمن، خصوصیات پاككنندگی، امولسیونسازی، كفكنندگی و پراكندهكنندگی سورفاكتانتها، به این ویژگی آنها مربوط میشود.
در حال حاضر، فروش جهانی سورفاكتانتها حدود 9/4 میلیارد دلار در سال میباشد، با اینحال انتظار میرود تقاضای جهانی آن 35 درصد افزایش یابد.
مزیت بیوسورفاكتانتها نسبت به سورفاكتانتهای شیمیایی
صنعت سورفاكتانت با روند بالایی رو به گسترش است. مقدار كل سورفاكتانتهای تولید شده در ایالات متحده آمریكا و كل جهان در سال 1989 به ترتیب 109×6/7 و 109× 5/15 پوند تخمین زده شده است. عملاً تمام این سورفاكتانتها به روش شیمیایی تولید میشوند. با این وجود، در سالهای اخیر به دلیل تجدیدپذیر بودن و طیف گسترده خصوصیات كاربردی بیوسورفاكتانتها و قابلیتهای متنوع میكروبها در تولید آنها، توجه زیادی به سمت بیوسورفاكتانتها جلب شده است. از سوی دیگر، شناسایی ساختار مولكولی بیوسورفاكتانتها نیز امكان سنتز شیمیایی آنها را فراهم كرده است. مهمترین ویژگی بیوسورفاكتانتها، سازگاری زیست محیطی آنها میباشد؛ چرا كه این تركیبات به راحتی در طبیعت تجزیه شده و سمیّت كمتری نسبت به سورفاكتانتهای سنتزی دارند.
قابلیت بیوتكنولوژی در حوزههای مختلف باعث شده است كه از میكروارگانیسمها برای تولید مواد فعالكنندة سطحی (surfactants) استفاده نمایند. در مطلب حاضر، به اهمیت و برخی از كاربردهای این دسته از محصولات زیستی كه اصطلاحاً "بیوسورفاكتانت" نامیده میشوند، اشاره شده است:
تعریف سورفاكتانتها
سورفاكتانتها دستهای از مولكولهای قطبی هستند كه دارای دو بخش هیدروفیل (آبدوست) و هیدروفوب (آبگریز) میباشند كه معمولاً در حد فاصل دو فاز با قطبیت متفاوت مانند روغن / آب یا هوا / آب واقع میشوند. این ویژگی، سورفاكتانتها را قادر به كاهش كشش سطحی و بین سطحی مایعات مینماید و سبب تشكیل میكروامولسیون میگردد؛ بطوریكه هیدروكربنهای نامحلول میتوانند در آن حل گردند. در ضمن، خصوصیات پاككنندگی، امولسیونسازی، كفكنندگی و پراكندهكنندگی سورفاكتانتها، به این ویژگی آنها مربوط میشود.
در حال حاضر، فروش جهانی سورفاكتانتها حدود 9/4 میلیارد دلار در سال میباشد، با اینحال انتظار میرود تقاضای جهانی آن 35 درصد افزایش یابد.
مزیت بیوسورفاكتانتها نسبت به سورفاكتانتهای شیمیایی
صنعت سورفاكتانت با روند بالایی رو به گسترش است. مقدار كل سورفاكتانتهای تولید شده در ایالات متحده آمریكا و كل جهان در سال 1989 به ترتیب 109×6/7 و 109× 5/15 پوند تخمین زده شده است. عملاً تمام این سورفاكتانتها به روش شیمیایی تولید میشوند. با این وجود، در سالهای اخیر به دلیل تجدیدپذیر بودن و طیف گسترده خصوصیات كاربردی بیوسورفاكتانتها و قابلیتهای متنوع میكروبها در تولید آنها، توجه زیادی به سمت بیوسورفاكتانتها جلب شده است. از سوی دیگر، شناسایی ساختار مولكولی بیوسورفاكتانتها نیز امكان سنتز شیمیایی آنها را فراهم كرده است. مهمترین ویژگی بیوسورفاكتانتها، سازگاری زیست محیطی آنها میباشد؛ چرا كه این تركیبات به راحتی در طبیعت تجزیه شده و سمیّت كمتری نسبت به سورفاكتانتهای سنتزی دارند.
رسوبگذاري مخازن سدها
۱۳۹۰/۰۲/۳۰
3:35
|
خلاصه مقاله:
رسوبگذاري در مخازن سدها امري اجتناب ناپذير ميباشد كه آثار سوء آن در كاهش عمر مفيد مخزن و تاسيسات سد بر كسي پوشيده نيست . لذا اهميت موضوع و پيچيدگي آن ايجاب مينمايد كه براي هر سد، مطالعات جامعي در اين خصوص صورت گيرد . عدم اطلاعات از وضعيت رسوبگذاري در مخزن سد وپيش بيني روشهاي كنترل آن، موجب كاهش عمر مفيد سد و اتلاف سرمايههاي عظيم ملي ميگردد . به منظور برآورد يا پيشبيني وضعيت رسوبگذاري در سالهاي بهرهبرداري از مخزن، استفاده از مدلهاي رياضي به يك راهكار مناسب تبديل شده است . مدلهاي دو بعدي و سه بعدي موجود براي شبيه سازي در مراحل واسنجي و صحت سنجي نياز به اطلاعات قابل توجه مكاني و زماني دارند كه اغلب چنين دادههايي در دسترس نميباشد . درنتيجه استفاده از مدلهاي يكبعدي و شبه - دوبعدي با اقبال محققين مواجه گرديده است . در اين تحقيق براي بررسي وضعيت رسوبگذاري مخزن سد وشمگير، با توجه به اطلاعات موجود از مدل شبهدوبعدي GSTARS 3 استفاده گرديد . اين مدل بر اساس آمار و اطلاعات مدلهاي رياضي يك بعدي، وضعيت رسوبگذاري را پيش بيني مينمايد . با توجه به آمار و اطلاعات مربوط به ژئومتري مخزن سد، هواشناسي، هيدرولوژي، نحوهي بهرهبرداري از مخزن و اطلاعات مربوط به رسوبات وارد شده به مخزن، در سالهاي 50-74 كاليبراسيون و صحتسنجي مدل براي پارامترهايي نظير انتقال و سرعت سقوط رسوبات ريزدانه، ضريب زبري مانينگ و ... انجام شد . در نهايت ميزان رسوبگذاري براي سالهاي آتي پيشبيني گرديد و بر اساس اين نتايج 80 درصد حجم مخزن در سال 1392 از رسوب پر ميگردد .
چکیده مقاله :
رسوبگذاري در درياچه پشت سد سبب كاهش تدريجي حجم درياچه و در نتيجه كاهش عمر مفيد آن ميگردد. اطلاع از چگونگي توزيع رسوبات در درياچه پشت سد ميتواند براي تخليه به موقع اين رسوبات مورد استفاه قرار گيرد. در اين مطالعه با استفاده از يك مدل هيدروليكي، تغيير غلظت جريان چگال در طول مخزن سد و نرخ رسوب گذاري آن مورد بررسي قرار گرفت. از ذرات ماسه به عنوان ذرات غيرچسبنده و از يك خاك با بافت رسي به عنوان ذرات چسبنده استفاده شد. به منظور بررسي اثر دبي ورودي جريان چگال بر توزيع رسوبات تهنشين شده و نرخ رسوب گذاري در مقاطع مختلف مخزن، آزمايشهايي با دبيها و شيبهاي مختلف انجام شدند. بعد از تهنشيني بيشتر ذرات معلق، آب مخزن به آرامي تخليه و از رسوبات تهنشين شده در فواصل مناسب نمونهبرداري گرديد كه به منظور تعيين دانهبندي رسوبات تهنشين شده و محاسبه نرخ رسوبگذاري جريان چگال، به آزمايشگاه منتقل شدند. نتايج نشان دادند كه بيشتر ذرات درشت دانه درناحيه قبل از نقطه پلانج يا در مسافت كمي در پايين دست آن رسوب كردند در حالي كه ذرات ريزدانه در ناحيه پايين دست نقطه پلانج به سمت ديواره سد قرار گرفتند. همچنين، نرخ رسوبگذاري به سمت پايين دست مخزن سد كاهش يافت. معادلات تعيين نرخ رسوبگذاري و محاسبه غلظت جريان چگال در طول مخزن ارايه گرديد.
ته نشين شدن رسوب در پشت سدها سبب كاهش حجم ذخيره و در نتيجه كاهش عمر مفيد مخزن خواهد شد. مخازن سراسر دنيا سالانه 5/0 تا 1 درصد حجم ذخيره اوليه خود را از دست مي¬دهند. طبق آمارموجود مخازن كشور ما حدود 15/1 درصد از حجم ذخيره اوليه خود را در هر سال از دست مي¬دهند. كاهش حجم ذخيره مخزن بر اثر رسوب گذاري، سبب كاهش ظرفيت ذخيره آب، كاهش توان توليد برق، آسيب به تأسيسات برق آبي، تخريب كيفيت آب آشاميدني، از دست رفتن ظرفيت كنترل سيل
و مشكلات ديگري مي شود كه اگر به آنها كمياب و ناياب بودن محل هاي مناسب براي ايجاد مخازن جديد و هزينه هنگفت ساخت سد را اضافه كنيم كنترل رسوب گذاري در مخازن موجود را به صورت امري اجتناب ناپذير مي نماياند. منشأ و منبع رسوب جمع شده در پشت سدها، سطح حوزه آبخيز است و لذا كنترل رسوب مخزن بايد با كنترل فرسايش و توليد رسوب در سطح حوزه صورت بگيرد. اما از آنجايي كه عمليات حفاظت خاك و كنترل فرسايش به سرعت جواب نمي¬دهد، بايد در كنار آن به فكر انجام كارهايي در راستاي كاهش و كنترل رسوب گذاري در مخازن موجود بود به گونه¬اي كه ظرفيت كنوني مخازن در حوزه هاي پر رسوب هم با سرعت كمتري از دست برود. اين مقاله سعي دارد روشهاي هيدرولوژيكي كنترل رسوب گذاري در مخازن را بررسي و مزايا و محدوديت هاي هر يك را معرفي نمايد. اين روش ها شامل فلاشينگ، روند يابي رسوب در مخزن و خارج كردن جريانهاي دانسيته است. هدف از اين نوشتار معرفي يك روش و رد روشهاي ديگر نيست بلكه تشريح هر كدام از آنها و شرايط لازم براي دسترسي به حجم ذخيره بيشتر توسط هر كدام است. در ادامه همچنين تجارب ديگران را در اين زمينه ارائه ميدهد.
رسوبگذاري در مخازن سدها امري اجتناب ناپذير ميباشد كه آثار سوء آن در كاهش عمر مفيد مخزن و تاسيسات سد بر كسي پوشيده نيست . لذا اهميت موضوع و پيچيدگي آن ايجاب مينمايد كه براي هر سد، مطالعات جامعي در اين خصوص صورت گيرد . عدم اطلاعات از وضعيت رسوبگذاري در مخزن سد وپيش بيني روشهاي كنترل آن، موجب كاهش عمر مفيد سد و اتلاف سرمايههاي عظيم ملي ميگردد . به منظور برآورد يا پيشبيني وضعيت رسوبگذاري در سالهاي بهرهبرداري از مخزن، استفاده از مدلهاي رياضي به يك راهكار مناسب تبديل شده است . مدلهاي دو بعدي و سه بعدي موجود براي شبيه سازي در مراحل واسنجي و صحت سنجي نياز به اطلاعات قابل توجه مكاني و زماني دارند كه اغلب چنين دادههايي در دسترس نميباشد . درنتيجه استفاده از مدلهاي يكبعدي و شبه - دوبعدي با اقبال محققين مواجه گرديده است . در اين تحقيق براي بررسي وضعيت رسوبگذاري مخزن سد وشمگير، با توجه به اطلاعات موجود از مدل شبهدوبعدي GSTARS 3 استفاده گرديد . اين مدل بر اساس آمار و اطلاعات مدلهاي رياضي يك بعدي، وضعيت رسوبگذاري را پيش بيني مينمايد . با توجه به آمار و اطلاعات مربوط به ژئومتري مخزن سد، هواشناسي، هيدرولوژي، نحوهي بهرهبرداري از مخزن و اطلاعات مربوط به رسوبات وارد شده به مخزن، در سالهاي 50-74 كاليبراسيون و صحتسنجي مدل براي پارامترهايي نظير انتقال و سرعت سقوط رسوبات ريزدانه، ضريب زبري مانينگ و ... انجام شد . در نهايت ميزان رسوبگذاري براي سالهاي آتي پيشبيني گرديد و بر اساس اين نتايج 80 درصد حجم مخزن در سال 1392 از رسوب پر ميگردد .
چکیده مقاله :
رسوبگذاري در درياچه پشت سد سبب كاهش تدريجي حجم درياچه و در نتيجه كاهش عمر مفيد آن ميگردد. اطلاع از چگونگي توزيع رسوبات در درياچه پشت سد ميتواند براي تخليه به موقع اين رسوبات مورد استفاه قرار گيرد. در اين مطالعه با استفاده از يك مدل هيدروليكي، تغيير غلظت جريان چگال در طول مخزن سد و نرخ رسوب گذاري آن مورد بررسي قرار گرفت. از ذرات ماسه به عنوان ذرات غيرچسبنده و از يك خاك با بافت رسي به عنوان ذرات چسبنده استفاده شد. به منظور بررسي اثر دبي ورودي جريان چگال بر توزيع رسوبات تهنشين شده و نرخ رسوب گذاري در مقاطع مختلف مخزن، آزمايشهايي با دبيها و شيبهاي مختلف انجام شدند. بعد از تهنشيني بيشتر ذرات معلق، آب مخزن به آرامي تخليه و از رسوبات تهنشين شده در فواصل مناسب نمونهبرداري گرديد كه به منظور تعيين دانهبندي رسوبات تهنشين شده و محاسبه نرخ رسوبگذاري جريان چگال، به آزمايشگاه منتقل شدند. نتايج نشان دادند كه بيشتر ذرات درشت دانه درناحيه قبل از نقطه پلانج يا در مسافت كمي در پايين دست آن رسوب كردند در حالي كه ذرات ريزدانه در ناحيه پايين دست نقطه پلانج به سمت ديواره سد قرار گرفتند. همچنين، نرخ رسوبگذاري به سمت پايين دست مخزن سد كاهش يافت. معادلات تعيين نرخ رسوبگذاري و محاسبه غلظت جريان چگال در طول مخزن ارايه گرديد.
ته نشين شدن رسوب در پشت سدها سبب كاهش حجم ذخيره و در نتيجه كاهش عمر مفيد مخزن خواهد شد. مخازن سراسر دنيا سالانه 5/0 تا 1 درصد حجم ذخيره اوليه خود را از دست مي¬دهند. طبق آمارموجود مخازن كشور ما حدود 15/1 درصد از حجم ذخيره اوليه خود را در هر سال از دست مي¬دهند. كاهش حجم ذخيره مخزن بر اثر رسوب گذاري، سبب كاهش ظرفيت ذخيره آب، كاهش توان توليد برق، آسيب به تأسيسات برق آبي، تخريب كيفيت آب آشاميدني، از دست رفتن ظرفيت كنترل سيل
و مشكلات ديگري مي شود كه اگر به آنها كمياب و ناياب بودن محل هاي مناسب براي ايجاد مخازن جديد و هزينه هنگفت ساخت سد را اضافه كنيم كنترل رسوب گذاري در مخازن موجود را به صورت امري اجتناب ناپذير مي نماياند. منشأ و منبع رسوب جمع شده در پشت سدها، سطح حوزه آبخيز است و لذا كنترل رسوب مخزن بايد با كنترل فرسايش و توليد رسوب در سطح حوزه صورت بگيرد. اما از آنجايي كه عمليات حفاظت خاك و كنترل فرسايش به سرعت جواب نمي¬دهد، بايد در كنار آن به فكر انجام كارهايي در راستاي كاهش و كنترل رسوب گذاري در مخازن موجود بود به گونه¬اي كه ظرفيت كنوني مخازن در حوزه هاي پر رسوب هم با سرعت كمتري از دست برود. اين مقاله سعي دارد روشهاي هيدرولوژيكي كنترل رسوب گذاري در مخازن را بررسي و مزايا و محدوديت هاي هر يك را معرفي نمايد. اين روش ها شامل فلاشينگ، روند يابي رسوب در مخزن و خارج كردن جريانهاي دانسيته است. هدف از اين نوشتار معرفي يك روش و رد روشهاي ديگر نيست بلكه تشريح هر كدام از آنها و شرايط لازم براي دسترسي به حجم ذخيره بيشتر توسط هر كدام است. در ادامه همچنين تجارب ديگران را در اين زمينه ارائه ميدهد.
مشکلات سيستم هاي خنک کننده
۱۳۹۰/۰۲/۲۰
12:28
|
مشکلات سيستم هاي خنک کننده
دو مشکل اصلي که ممکن است در سيستم هاي آب خنک کننده بروز کند عبارتند از:
1-رسوب گذاري
عمل رسوب گذاري با تشكيل پوسته اي از مواد كم محلول بر روي سطوح در تماس با آب آغاز مي شود. اين پديده باعث كاهش راندمان انتقال حرارت در سيستم، افت دبي و وقوع خوردگي مي شود. متداولترين رسوباتي كه در سيستمهاي خنك كننده تشكيل مي شوند، كربنات كلسيم، سولفات كلسيم، سيليكات كلسيم و سيليكات منيزيم مي باشد.
تشكيل رسوب با تزريق مواد پراكنده كننده و تنظيم پي اچ كنترل مي شود. خوردگي باعث کوتاه شدن عمر مفيد لوله و قطعات در تماس با آب خنک کننده مي شود به علاوه خوردگي ممکن است باعث رسوبگذاري و در نتيجه کاهش انتقال حرارت شود. عوامل موثر بر خوردگي آب، به دو دسته فيزيكي و شيميايي تقسيم مي شوند.
نمكهاي محلول، پي اچ، ميكروارگانيسم ها و گازهاي حل شده ( مانند دي اكسيد كربن، اكسيژن، آمونياك و سولفيد هيدروژن) در زمره عوامل شيميايي مي باشند. دما، سرعت جريان آب خنك كننده، ساختار تجهيزات، جنس تجهيزات، اندازه نسبي سطح فلزاتي كه به صورت گالوانيك به يكديگر متصل شده اند و جامد معلق مانند گل و لاي از جمله عوامل فيزيكي مي باشند. بهترين روش براي كنترل خوردگي در سيستم خنك كننده استفاده از مواد شيميايي بازدارنده خوردگي مي باشد.
دو مشکل اصلي که ممکن است در سيستم هاي آب خنک کننده بروز کند عبارتند از:
1-رسوب گذاري
عمل رسوب گذاري با تشكيل پوسته اي از مواد كم محلول بر روي سطوح در تماس با آب آغاز مي شود. اين پديده باعث كاهش راندمان انتقال حرارت در سيستم، افت دبي و وقوع خوردگي مي شود. متداولترين رسوباتي كه در سيستمهاي خنك كننده تشكيل مي شوند، كربنات كلسيم، سولفات كلسيم، سيليكات كلسيم و سيليكات منيزيم مي باشد.
تشكيل رسوب با تزريق مواد پراكنده كننده و تنظيم پي اچ كنترل مي شود. خوردگي باعث کوتاه شدن عمر مفيد لوله و قطعات در تماس با آب خنک کننده مي شود به علاوه خوردگي ممکن است باعث رسوبگذاري و در نتيجه کاهش انتقال حرارت شود. عوامل موثر بر خوردگي آب، به دو دسته فيزيكي و شيميايي تقسيم مي شوند.
نمكهاي محلول، پي اچ، ميكروارگانيسم ها و گازهاي حل شده ( مانند دي اكسيد كربن، اكسيژن، آمونياك و سولفيد هيدروژن) در زمره عوامل شيميايي مي باشند. دما، سرعت جريان آب خنك كننده، ساختار تجهيزات، جنس تجهيزات، اندازه نسبي سطح فلزاتي كه به صورت گالوانيك به يكديگر متصل شده اند و جامد معلق مانند گل و لاي از جمله عوامل فيزيكي مي باشند. بهترين روش براي كنترل خوردگي در سيستم خنك كننده استفاده از مواد شيميايي بازدارنده خوردگي مي باشد.
لیپیدها
۱۳۹۰/۰۲/۱۵
1:11
|
مقدمه
لیپیدها دستهای از مولکولهای غیر قابل حل در آب و قابل حل در حلالهای آلی مانند اتر و کلروفرم هستند. نواحی غیر قطبی هیدروکربنی در آنها زیاد و تعداد گروههای قطبی کم است. از نظر ساختاری ، لیپیدها در مقایسه با سایر درشت مولکولهای زیستی کوچکاند و واحدهای ساختاری آنها را ترکیباتی به نام اسید چرب تشکیل میدهند.
اسیدهای چرب
اجزای اصلی سازنده لیپیدها را مونوکربوکسیلیک اسیدها با تعداد کربن زیاد (4 تا 30 کربن) در یک زنجیره دراز تشکیل میدهند. اسیدهای چرب حاصل از منابع جانوری ، ساختار سادهای دارند و تعداد کربن آنها بین 14 تا 20 متغیر است. در حالی که اسیدهای چرب گیاهی بسیار پیچیدهتر میباشند و عواملی مانند اپوکسی ، هیدروکسی ، کتو و حلقههای سیکلوپروپان به مولکولهای آنها افزوده شدهاند. اسیدهای چرب به علت سمی بودن به صورت آزاد بسیار کم دیده میشوند و اکثرا با ایجاد ترکیب استرهای اکسیژن در ساختار لیپیدها شرکت میکنند.
اسید چرب شامل یک گروه کربوکسیل (COOH-) در یک انتهاست که به آن زنجیره خطی درازی از هیدروکربنهای غیر قطبی متصل میشود. اگر همه اتمهای کربن موجود در زنجیره هیدروکربنی با پیوند یگانه به یکدیگر متصل شده باشند، اسید چرب را اشباع و اگر یک یا چند پیوند دو گانه در زنجیره وجود داشته باشد، آن را غیراشباع مینامند. هنگامی که اسیدهای چرب در آب قرار میگیرند، انتهای قطبی آنها با مولکولهای آب پیوند هیدروژنی تشکیل میدهد و دم غیر قطبی آنها را از آب دور میماند. در سلولها اسیدهای چرب به صورت آزاد به مقدار کم یافت میشوند، ولی به عنوان واحدهای ساختاری لیپیدهای دیگر فراوانند.
انواع لیپیدها
تری گلیسریدها
تری گلیسریدها ، مهمترین شکلهای ذخیرهای لیپیدها هستند که در سلولهای جانوری و گیاهی به صورت ذرات چربی وجود دارند. انرژی حاصل از اکسایش تری گلیسریدها چند برابر انرژی حاصل از اکسایش قندها یا پروتئینها میباشد. اکثر چربیهای طبیعی مانند کره ، روغن جامد و مایع ، چربیهای گوشت (پیه) ، چربی زیر پوست و حفره شکمی جانوران ، تری گلیسرید هستند. بافت چربی مهمترین بافت ذخیرهای چربی در بدن جانوران است.
تری گلیسریدها از ترکیب سه مولکول اسید چرب و یک مولکول گلیسرول تشکیل میشوند. گلیسرول الکلی سه کربنی است که یک گروه هیدروکسیل با هر یک از کربنهای آن در پیوند است. برای تشکیل تری گلیسریدها یک مولکول اسید چرب با هر یک از گروههای هیدروکسیل موجود در گلیسرول ترکیب و به ازای هر اتصال حاصل ، یک مولکول آب ایجاد میشود. سه اسید چرب ممکن است از یک نوع یا از انواع مختلف باشند.
لیپیدها دستهای از مولکولهای غیر قابل حل در آب و قابل حل در حلالهای آلی مانند اتر و کلروفرم هستند. نواحی غیر قطبی هیدروکربنی در آنها زیاد و تعداد گروههای قطبی کم است. از نظر ساختاری ، لیپیدها در مقایسه با سایر درشت مولکولهای زیستی کوچکاند و واحدهای ساختاری آنها را ترکیباتی به نام اسید چرب تشکیل میدهند.
اسیدهای چرب
اجزای اصلی سازنده لیپیدها را مونوکربوکسیلیک اسیدها با تعداد کربن زیاد (4 تا 30 کربن) در یک زنجیره دراز تشکیل میدهند. اسیدهای چرب حاصل از منابع جانوری ، ساختار سادهای دارند و تعداد کربن آنها بین 14 تا 20 متغیر است. در حالی که اسیدهای چرب گیاهی بسیار پیچیدهتر میباشند و عواملی مانند اپوکسی ، هیدروکسی ، کتو و حلقههای سیکلوپروپان به مولکولهای آنها افزوده شدهاند. اسیدهای چرب به علت سمی بودن به صورت آزاد بسیار کم دیده میشوند و اکثرا با ایجاد ترکیب استرهای اکسیژن در ساختار لیپیدها شرکت میکنند.
اسید چرب شامل یک گروه کربوکسیل (COOH-) در یک انتهاست که به آن زنجیره خطی درازی از هیدروکربنهای غیر قطبی متصل میشود. اگر همه اتمهای کربن موجود در زنجیره هیدروکربنی با پیوند یگانه به یکدیگر متصل شده باشند، اسید چرب را اشباع و اگر یک یا چند پیوند دو گانه در زنجیره وجود داشته باشد، آن را غیراشباع مینامند. هنگامی که اسیدهای چرب در آب قرار میگیرند، انتهای قطبی آنها با مولکولهای آب پیوند هیدروژنی تشکیل میدهد و دم غیر قطبی آنها را از آب دور میماند. در سلولها اسیدهای چرب به صورت آزاد به مقدار کم یافت میشوند، ولی به عنوان واحدهای ساختاری لیپیدهای دیگر فراوانند.
انواع لیپیدها
تری گلیسریدها
تری گلیسریدها ، مهمترین شکلهای ذخیرهای لیپیدها هستند که در سلولهای جانوری و گیاهی به صورت ذرات چربی وجود دارند. انرژی حاصل از اکسایش تری گلیسریدها چند برابر انرژی حاصل از اکسایش قندها یا پروتئینها میباشد. اکثر چربیهای طبیعی مانند کره ، روغن جامد و مایع ، چربیهای گوشت (پیه) ، چربی زیر پوست و حفره شکمی جانوران ، تری گلیسرید هستند. بافت چربی مهمترین بافت ذخیرهای چربی در بدن جانوران است.
تری گلیسریدها از ترکیب سه مولکول اسید چرب و یک مولکول گلیسرول تشکیل میشوند. گلیسرول الکلی سه کربنی است که یک گروه هیدروکسیل با هر یک از کربنهای آن در پیوند است. برای تشکیل تری گلیسریدها یک مولکول اسید چرب با هر یک از گروههای هیدروکسیل موجود در گلیسرول ترکیب و به ازای هر اتصال حاصل ، یک مولکول آب ایجاد میشود. سه اسید چرب ممکن است از یک نوع یا از انواع مختلف باشند.
عوامل موثر در خوردگي فلزات، اثر پلاريزه شدن الكترودها، چگونگي حفاظت فلزات از خوردگي شيميايي و خوردگي
۱۳۹۰/۰۲/۱۱
0:0
|
خوردگي فلزات
همه ي ما تاكنون زنگ زدگي آهن كه آن را به رنگ زردي در مي آورد، سبز شدن ظرف مسي و سياه شدن نقره را ديده ايم .
همه ي اين ها نمونه هايي از خوردگي هستند. پس بنابر اين خوردگي فلزات عبارت است از: واكنش فلزات با محيط و مواد درون محيط براي تبديل آن فلز به شكل پايدارترش يعني اكسيد يا سولفور يا كربنات.
خوردگي معمولا از سطح فلز آغاز شده و تا درون آن نفوذ مي كند كه اين كار تدريجي و پيوسته صورت مي پذيرد.
فلزات يا آلياژها به يكي از چهار شكل زير خورده مي شوند:
1- خوردگي شيميايي: كه بين يك جامد (فلز) و يك مايع يا گاز رخ مي دهد. اگر با گاز خورده شود در اين صورت خوردگي خشك و اگر با مايع خورده شود نوعي از خوردگي اتفاق افتاده است كه جريان الكتريكي نقشي در آن نمي تواند داشته باشد.
براي اين نوع خوردگي مثال خيلي كم وجود دارد به گونه اي كه تنها مي توان به خورده شدن فلز توسط جيوه اشاره كرد.
2- خوردگي الكتروشيميايي: اين نوع خوردگي هنگامي ايجاد مي شود كه در فلز يا در جسم، ناهمگني وجود داشته باشد. وجود ناهمگني در فلز سبب ايجاد پيل شده و بين كاتد و آند جريان الكتريكي به وجود آمده و فلز خورده مي شود.چون تمام فلزات همگن نيستند بنابر اين اگر در يك الكاروليت قرار گيرند خورده مي شوند آن هم به شكل الكتروشيميايي .
3- خوردگي بيوشيميايي: كه توسط عوامل زيستي مانند باكتري ها اين نوع خوردگي ايجاد مي شود. مانند خورده شدن لوله هاي نفت در دل زمين به وسيله ي باكتري ها.
همه ي ما تاكنون زنگ زدگي آهن كه آن را به رنگ زردي در مي آورد، سبز شدن ظرف مسي و سياه شدن نقره را ديده ايم .
همه ي اين ها نمونه هايي از خوردگي هستند. پس بنابر اين خوردگي فلزات عبارت است از: واكنش فلزات با محيط و مواد درون محيط براي تبديل آن فلز به شكل پايدارترش يعني اكسيد يا سولفور يا كربنات.
خوردگي معمولا از سطح فلز آغاز شده و تا درون آن نفوذ مي كند كه اين كار تدريجي و پيوسته صورت مي پذيرد.
فلزات يا آلياژها به يكي از چهار شكل زير خورده مي شوند:
1- خوردگي شيميايي: كه بين يك جامد (فلز) و يك مايع يا گاز رخ مي دهد. اگر با گاز خورده شود در اين صورت خوردگي خشك و اگر با مايع خورده شود نوعي از خوردگي اتفاق افتاده است كه جريان الكتريكي نقشي در آن نمي تواند داشته باشد.
براي اين نوع خوردگي مثال خيلي كم وجود دارد به گونه اي كه تنها مي توان به خورده شدن فلز توسط جيوه اشاره كرد.
2- خوردگي الكتروشيميايي: اين نوع خوردگي هنگامي ايجاد مي شود كه در فلز يا در جسم، ناهمگني وجود داشته باشد. وجود ناهمگني در فلز سبب ايجاد پيل شده و بين كاتد و آند جريان الكتريكي به وجود آمده و فلز خورده مي شود.چون تمام فلزات همگن نيستند بنابر اين اگر در يك الكاروليت قرار گيرند خورده مي شوند آن هم به شكل الكتروشيميايي .
3- خوردگي بيوشيميايي: كه توسط عوامل زيستي مانند باكتري ها اين نوع خوردگي ايجاد مي شود. مانند خورده شدن لوله هاي نفت در دل زمين به وسيله ي باكتري ها.
روش تعيين سولفات اب با کلريد باريم
۱۳۹۰/۰۲/۱۱
0:0
|
سولفات آب از سه روش ۱-گراويمترى ۲- نفلومترى ۳- يون کروماتوگرافى سنجيده
مى شود. در روش گراويمترى از کلريد باريوم استفاده مى شود. در اين روش
براى حذف سيليکاتهاى موجود در آب بايستى نمونه را تبخير کرد تا خشک
شود؛سپس به باقيمانده تبخير ۵ ميلى ليتر اسيد کلريدريک ۱۲۵/۱ گرم در ميلى
ليتر اضافه کرده تا نقطه جوش حرارت دهيد و دوباره ۵ ميلى ليتر از اسيد
کلريدريک ۱۲۵/۱ به آن اضافه کنيدو حجم محلول را تا ۵۰ ميلى ليتر رقيق
کنيد. مخلوط را صاف کرده و صافى را با اسيد کلريدريک ۱: ۵۰ بشوييد. اگر در
نمونه سولفيت موجود است قبل از اضافه کردن اسيد طبق روش تعيين سولفيت
مقدار يونهاى اس او سه ظرفيتى دو بار منفى را اندازه گیری نمایید و
یادداشت کنید تا از مقدار بدست آمده برای اس او چهار ظرفیتی دو بار منفی
کسر شود. وسایل و معرف های مورد نیاز: ترازوی ۱/۰ میلی گرم ظرف کوارتزی
کروزه چینی یا پلاتینی صافی شیشه ای یا چینی اسید کلریدریک ۱۲۵/۱ گرم در
میلی لیتر محلول نیترات نقره تقریبا ۱/۰ مول محلول کلرید باریم: ۱۰ گرم دو
آبه و کلرید باریم دو ظرفیتی را با ۹۰ میلی لیتر آب مقطر مخلوط کنید یک
میلی لیتر از این محلول تقریبا ۴۰ میلی گرم یون سولفات چهار ظرفیتی دو بار
منفی رسوب می دهد. روش کار: حجم نمونه آب برای این آزمایش باید اندازه
مشخصی باشد؛ اگر مقدار سولفات آب بین ۱۰ تا ۵۰۰ میلی گرم باشد حجم بیشتری
از آب را باید تا ۴۰۰ میلی لیتر کاهش داد و یا در غلظت های پایین یونهای
سولفات حجم بیشتری از آب را تا ۱۰۰ میلی لیتر کاهش داد. به هر صورت آب
نمونه را در بشر ریخته و توسط اسید کلریدریک اسیدی کنید تا رسوب های
احتمالی کاملا حل شود (به ازای هر ۱۰۰ میلی لیتر محلول یک میلی لیتر اسید
اضافه شود) اگر باز هم رسوبی موجود بود (مثل اسید سیلسیلیک) یا مواد دیگری
بصورت نامحلول باقی مانده بودند؛ محلول را قبل از رسوب گیری صاف کنید و
صافی را با آب مقطر خالص بشویید.
ﺗﻪ ﻧﺸﻴﻨﻲ ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ
۱۳۹۰/۰۲/۰۷
17:47
|
ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﺷﻴﻤﻴﺎﻳﻲ:
ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﻋﺎم آن ﺑﻪ ﻓﺮآﻳﻨﺪي اﻃﻼق ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﺨﻠﻮﻃﻲ از ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠﻖ و ﻣﺎﻳﻊ ﻃﻲ آن ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﻳﻊ زﻻل و ﺳﻮﺳﭙﺎﻧﺴﻴﻮﻧﻲ ﺑﺎ ﻏﻠﻈﺖ زﻳﺎد ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﮔﺮدد. در ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ آب و ﻓﺎﺿﻼب ﻣﻨﻈﻮر از ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﺟﺪا ﻛﺮدن ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠﻖ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﻴﺮوي ﮔﺮاﻧﺶ از آب و ﻳﺎ ﻓﺎﺿﻼب اﺳﺖ. 1.ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ و 2.ﺗﻐﻠﻴﻆ در ﭘﺎرهاي از ﻣﻮارد ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺘﺮادف ذﻛﺮ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ؛ در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ اﺻﻮﻻً در ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﺣﺬف ﻣﻮاد ﻣﻌﻠﻖ از آب و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ آب ﻋﺎري از اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻮاد ﻣﻄﺮح اﺳﺖ؛ در ﺻﻮرﺗﻲ ﻛﻪ در ﻋﻤﻠﻴﺎت ﺗﻐﻠﻴﻆ ﻣﻨﺤﺼﺮاً ازدﻳﺎد ﻏﻠﻈﺖ ﻟﺠﻦ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ اﺳﺖ.
ﺷﻨﺎورﺳﺎزي ﺑﻪ ﻓﺮآﻳﻨﺪي ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺟﺪاﺳﺎزي ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠﻖ از آب ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻴﺮوي ﺷﻨﺎوري ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﭘﺬﻳﺮد و ﻧﻴﺮوي ﮔﺮاﻧﺶ ﻧﻘﺸﻲ در اﻳﻦ ﺟﺪاﺳﺎزي ﻧﺪارد.
ﻣﻮاد ﻣﻌﻠﻖ در آب ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻣﻴﺰان ﻏﻠﻈﺖ ﻣﻮاد ﻣﻌﻠﻖ و ﺧﻮاص اﻳﻦ ذرات ﺑﻪ ﭼﻬﺎر ﺻﻮرت ﻣﺘﻔﺎوت ﺗﻪﻧﺸﻴﻦ ﻣﻲﮔﺮدﻧﺪ.اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي ﺑﻪ ﻗﺮار ذﻳﻞ اﺳﺖ:
در اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ ذرات ﻣﻌﻠﻖ ﺗﻤﺎﻳﻠﻲ ﺑﻪ ﭼﺴﺒﻨﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﺪارﻧﺪ و در ﺻﻮرت اﺻﺎﺑﺖ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ در ﻫﻨﮕﺎم ﻧﺸﺴﺖ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ اﺗﺼﺎﻟﻲ ﺑﻴﻦ آﻧﻬﺎ اﻧﺠﺎم ﻧﻤﻲﭘﺬﻳﺮد.
اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ذرات ﺟﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠﻘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻫﻨﮕﺎم ﻧﺸﺴﺖ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲﭼﺴﺒﻨﺪ و ﻫﻤﻮاره ﺑﺰرﮔﺘﺮ و ﺳﻨﮕﻴﻦﺗﺮ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.
ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﻧﺎﺣﻴﻪاي1- ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ذرات ﻣﻌﻠﻖ داراي ﻏﻠﻈﺖ زﻳﺎد و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﻴﺮوي ﭼﺴﺒﻨﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ، در اﻳﻦ ﺻﻮرت ﻫﺮ ذره ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ذره دﻳﮕﺮ داراي ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺛﺎﺑﺘﻲ اﺳﺖ و ﻫﻨﮕﺎم ﻧﺸﺴﺖ، ﻣﻮاد ﻣﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻻﻳﻪ اي از آب ﺟﺪا ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.
ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﻋﺎم آن ﺑﻪ ﻓﺮآﻳﻨﺪي اﻃﻼق ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﺨﻠﻮﻃﻲ از ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠﻖ و ﻣﺎﻳﻊ ﻃﻲ آن ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎﻳﻊ زﻻل و ﺳﻮﺳﭙﺎﻧﺴﻴﻮﻧﻲ ﺑﺎ ﻏﻠﻈﺖ زﻳﺎد ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻣﻲﮔﺮدد. در ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ آب و ﻓﺎﺿﻼب ﻣﻨﻈﻮر از ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﺟﺪا ﻛﺮدن ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠﻖ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﻴﺮوي ﮔﺮاﻧﺶ از آب و ﻳﺎ ﻓﺎﺿﻼب اﺳﺖ. 1.ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ و 2.ﺗﻐﻠﻴﻆ در ﭘﺎرهاي از ﻣﻮارد ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺘﺮادف ذﻛﺮ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ؛ در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ اﺻﻮﻻً در ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﺣﺬف ﻣﻮاد ﻣﻌﻠﻖ از آب و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ آب ﻋﺎري از اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻮاد ﻣﻄﺮح اﺳﺖ؛ در ﺻﻮرﺗﻲ ﻛﻪ در ﻋﻤﻠﻴﺎت ﺗﻐﻠﻴﻆ ﻣﻨﺤﺼﺮاً ازدﻳﺎد ﻏﻠﻈﺖ ﻟﺠﻦ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ اﺳﺖ.
ﺷﻨﺎورﺳﺎزي ﺑﻪ ﻓﺮآﻳﻨﺪي ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺟﺪاﺳﺎزي ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠﻖ از آب ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻴﺮوي ﺷﻨﺎوري ﻣﻮاد ﺟﺎﻣﺪ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﭘﺬﻳﺮد و ﻧﻴﺮوي ﮔﺮاﻧﺶ ﻧﻘﺸﻲ در اﻳﻦ ﺟﺪاﺳﺎزي ﻧﺪارد.
ﻣﻮاد ﻣﻌﻠﻖ در آب ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﻣﻴﺰان ﻏﻠﻈﺖ ﻣﻮاد ﻣﻌﻠﻖ و ﺧﻮاص اﻳﻦ ذرات ﺑﻪ ﭼﻬﺎر ﺻﻮرت ﻣﺘﻔﺎوت ﺗﻪﻧﺸﻴﻦ ﻣﻲﮔﺮدﻧﺪ.اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي ﺑﻪ ﻗﺮار ذﻳﻞ اﺳﺖ:
در اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ ذرات ﻣﻌﻠﻖ ﺗﻤﺎﻳﻠﻲ ﺑﻪ ﭼﺴﺒﻨﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﺪارﻧﺪ و در ﺻﻮرت اﺻﺎﺑﺖ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ در ﻫﻨﮕﺎم ﻧﺸﺴﺖ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ اﺗﺼﺎﻟﻲ ﺑﻴﻦ آﻧﻬﺎ اﻧﺠﺎم ﻧﻤﻲﭘﺬﻳﺮد.
اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ذرات ﺟﺎﻣﺪ ﻣﻌﻠﻘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻫﻨﮕﺎم ﻧﺸﺴﺖ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲﭼﺴﺒﻨﺪ و ﻫﻤﻮاره ﺑﺰرﮔﺘﺮ و ﺳﻨﮕﻴﻦﺗﺮ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.
ﺗﻪﻧﺸﻴﻨﻲ ﻧﺎﺣﻴﻪاي1- ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ذرات ﻣﻌﻠﻖ داراي ﻏﻠﻈﺖ زﻳﺎد و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﻴﺮوي ﭼﺴﺒﻨﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﻨﺪ، در اﻳﻦ ﺻﻮرت ﻫﺮ ذره ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ذره دﻳﮕﺮ داراي ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺛﺎﺑﺘﻲ اﺳﺖ و ﻫﻨﮕﺎم ﻧﺸﺴﺖ، ﻣﻮاد ﻣﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻻﻳﻪ اي از آب ﺟﺪا ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.